مرخصی انترنتی
در چند وبلاگ دیده ام که دوستان به دلایل مختلف به مرخصی انترنتی رفته اند. اول از این کار خوشم نیامد ولی الان می بینم که خودم به این مرخصی شدیدا نیاز دارم. خسته ام. خسته شده ام. حرف زیادی برای زدن ندارم، و گاه البته فکر می کنم که متاسفانه، بد جوری از قافله « پسامدرن ها» دراین ایران عزیز ولی به شدت پیشامدرن، عقب مانده ام. خیلی از این حرفها را نمی فهمم و به همین روال، احتمال زیادی می دهم که خیلی ها حرف های مرا نمی فهمند. انکار نمی کنم من هنوز در ایران « عهد سلجوقیان» زندگی می کنم! هنوز فکر می کنم که چیزی داریم به اسم جامعه انسانی، که یک فرددربرابرش نه فقط مسئولیت دارد بلکه باید، حقوقی هم داشته باشد. تا آن جامعه معنی پیدا بکند. هنوز براین عقیده ام که انسان اگرمی خواهد آینده ای داشته باشد نمی تواند قوانین جنگل را بر جوامع انسانی حاکم گرداند. بیشتر از همیشه فکر می کنم دروغ گفتن بد است و زشت. هنوز به جد اعتقاد دارم که باید با خود و ودیگران صادق بود اگر قرار است به جائی برسیم. کماکان معتقدم که کسی که به خودش دروغ می گوید، به دیگران هم راست نخواهد گفت.... و از این دیدگاه های عهد دقیانوسی. فعلا سرتان را بیشتر به درد نیاورم. از همه دوستان وعزیزانی که به این وبلاگ سر می زده اند تشکر می کنم. با اجازه مدتی فعلا به « مرخصی استعلاجی» می روم. کی بر می گردم، نمی دانم. ولی برخواهم گشت.
موفق و شادکام باشید.
بهنام حشمت